خانه یک طلبه حقایقی در زنگی طلاب است که باید آگاه شوید....حقایقی از جنس نور
| ||
شب خوابیدم ....حدود یک هفته ای مانده بود به بله برون خوابم برد ...یه خواب عمیق خواب دیدم مراسم بله برون شده ومن داخل یک اتاقی تنهانشتم ومنتظر داماد هستم.... که مادرشوهریا خاله سابق اومد داخل اتاق .... یه انگشتر داد به من که گفت اینو حضرت زهرا داده به عنوان نشون که بدم به تو .... وایشون سفارش کردند که حتما به پشت گلوی عروسم عطر بزنید..... از خواب بلند شدم .....نمیدونستم تعبیر این خواب چی بود ...... شب قبل بله برون مادر وپدرشوهرم اومده بودن خونمون برای تدارکات مراسم فردا همه جریان را به مادر شوهرم گفتم....... فردا روز بله برون ......هم انگشتر دادن .....هم به گردنم عطر زذند..... احساس قشنگی بود دیگه شده بودم عروس حضرت زهرا............ (آخه همسر بنده از سادات هستند) [ چهارشنبه 91/8/10 ] [ 8:18 عصر ] [ همسفری آشنا ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |